معنی گوشت تلخ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
گوشت تلخ. [ت َ] (ص مرکب) بداَدا. بدگوشت. (یادادشت مؤلف). نچسب. بدعنق. بدخلق.
(تَ) (ص مر.) (عا.) بداخلاق، بدمعاشرت.
بدخو، بدخلق،
عبوس، بدعنق
بد خلق بدادا: تمام هستی و شئون زندگانی وی با از دست دادن یک شوهر گوشت تلخ پر مدعا از بین رفته است.