معنی گوش به زنگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گوش به زنگ. [ب ِ زَ] (ص مرکب) متوجه. منتظر. بیوسان.
- گوش به زنگ بودن، در انتظار بودن. مراقب و مواظب و متوجه بودن. و نیز رجوع به همین ترکیب در ذیل ترکیب های گوش شود.

فرهنگ معین

(بِ. زَ) (ص مر.) منتظر، مترصد، آماده عمل.

فرهنگ عمید

متوجه و منتظر امری یا خبری که شاید برسد،
* گوش به ‌زنگ بودن: [عامیانه، مجاز] متوجه و مراقب و منتظر بودن،

حل جدول

مترصد

مثل منتظر چیزی بودن

معادل فارسی آنکال

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر