معنی گچساران در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گچساران. [گ َ] (اِخ) نام یکی از بخش های شهرستان بهبهان، محدود است ازشمال به بخش کهگیلویه، از خاور و جنوب به شهرستان شیراز و از باختر به بخش حومه ٔ بهبهان. این بخش کوهستانی و هوای آن معتدل و مالاریائی است و از دو دهستان به نام پشتکوه و زیر کوه باشت و بابوئی تشکیل شده و دارای 43 آبادی بزرگ و کوچک و در حدود 14هزار تن جمعیت است. مرکز بخش قصبه ٔ گچساران، و زبان مادری ساکنین لری و فارسی است. محصول عمده ٔ بخش غلات، لبنیات، کنجد و برنج میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

گچساران. [گ َ] (اِخ) قصبه ٔ مرکز بخش گچساران شهرستان بهبهان. این قصبه تقریباً در 85هزارگزی جنوب خاوری بهبهان و سر راه شوسه ٔ بهبهان به گچساران واقع شده است. موقع طبیعی آن کوهستانی و هوای آن معتدل و مالاریائی است. سکنه ٔ آن در حدود 2500 تن، مذهب اهالی شیعه و زبان سکنه فارسی و لری است. آب خوردن قصبه بوسیله ٔ لوله تأمین میگردد. محصول عمده لبنیات، غلات و شغل مردان زراعت، حشم داری، کارگری شرکت نفت و صنایع دستی زنان گلیم و عبا بافی است. راه شوسه و دو دبستان دارد و دارای چاه نفت است (اکنون استخراج میشود). در این قصبه شعبه ٔ فرهنگ، بخشداری، ژاندارمری، شهربانی، دارائی و پلیس دایر است. ساکنین از طایفه ٔ بابوئی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر