معنی گیس بریده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
گیس بریده. [ب ُ دَ / دِ] (ن مف مرکب) گیسوبریده. زنی که به جرم تبهکاری یا جز آن گیسوان او را بریده باشند. لیکن در تداول امروز آن شدت معنی را از دست داده است و حتی زنان به خود نیز میگویند: من گیس بریده چرا این کار را کردم. و در تداول عام دشنام مانندی است به کنایه زنان را. چه بریدن گیسو یکی از جزاهای زانیه بوده است.
زن بدکاره،
فیلمی با بازی سارا خوئینی ها
کنایه از زن رسوا
تو نگو گیس بریده کارش از جای دیگر خراب بوده است.