معنی یارو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یارو. (اِ) در تداول عامه، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناخته است به سببی، خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آنکه دیگران نشناسندش گفته شود. (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده). شخص معهود. فلان. بهمان.شخص معهود میان گوینده و مخاطب. || تعبیری آمیخته به استخفاف چون از کسی نام بردن نخواهند.

فرهنگ معین

فلان، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناخته است و به جهتی خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آن که دیگران شخص مورد نظر را نشناسند گفته می شود، تعبیر استخفاف آمیز از کسی. [خوانش: (اِ.) (عا.)]

فرهنگ عمید

اشاره به ‌کسی که نخواهند اسمش را ببرند،

حل جدول

فلانی

مترادف و متضاد زبان فارسی

حضرت، طرف، فلانی، مکیم، یاردانقلی

فرهنگ فارسی هوشیار

اشاره بکسی که نخواهند اسمش را ببرند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر