معنی یاوند در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یاوند. [وَ] (اِ) پادشاه، یاوندان، پادشاهان. (فرهنگ اسدی) (از جهانگیری) (از برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء):
چو یاوندان به مجلس می گرفتند
زمجلس مست چون گشتند رفتند.
رودکی (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی).
|| (نف) یابنده و آنچه چیزی یافته باشد. (از برهان) (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(وَ) (اِ.) پادشاه. ج. یاوندان.

فرهنگ عمید

خداوند،
پادشاه،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر