معنی یرنه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یرنه. [ی َ ن َ] (ع اِ) یرنا. یرناء. یرناء. حنا. (تذکره ٔ ضریر انطاکی). و رجوع به حنا و یرناء و یرناء شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر