معنی یساول باشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
یساول باشی. [ی َ وُ] (ترکی، اِ مرکب) مرکب از یساول + باشی (= مهتر و رئیس). مهتر یساولان. رجوع به یساول شود.
یساول باشی. [ی َ وُ] (اِخ) دهی است از دهستان جعفرآباد بخش فاروج شهرستان قوچان واقع در 36 هزارگزی جنوب خاوری قوچان. سکنه ٔ آن 153 تن و آب آن از قنات است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
فرهنگ فارسی هوشیار
ترکی میر یزک سریزک مهتریساولان.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.