معنی یلمان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
یلمان. [ی َ] (اِ) ضرب شمشیر. (ناظم الاطباء). خواباندن تیغ. (آنندراج):
سینه ٔ ماهی و پشت گاو درهم داشت راه
تیغ را تا دست اوایما به یلمان کرده بود.
ملاوحشی (از آنندراج).
ز گرد سپاهم فلک در نقاب
ز یلمان تیغم یلان در حساب.
حاجی محمدجان قدسی (از آنندراج).
لبه تیغ، ضرب شمشیر. [خوانش: (یَ) (اِ.)]
قسمت برندۀ تیغ، لبۀ تیغ،
ضرب شمشیر،
ضربه شمشیر