معنی ینگه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ینگه. [ی َ گ َ / گ ِ] (اِ) روشنایی. ینگی. (ناظم الاطباء).
ینگه. [ی ِ گ َ / گ ِ] (ترکی، اِ) زن که از خانه ٔ عروس همراه کنند تا در شبهای اول عروسی پشت حجله نشیند و حوایج برآرد. (یادداشت مؤلف).زن مجرب و مسنی را گویند که همراه عروس از خانه ٔ پدر به خانه ٔ شوهر می رود و در ترتیب کارها و طرز برخوردهای او با مسائل و اشخاص راهنمایی اش می کند. ینگا.
- ینگه ٔ عروس، زنی که همراه عروس کنند به شب زفاف. (یادداشت مؤلف).
یدک، دنباله، زنی که شب زفاف همراه عروس به خانه داماد می رود. [خوانش: (یَ گِ) [تر.] (اِ.)]
زنی که شب زفاف همراه عروس به خانۀ داماد میرود،
[قدیمی] یدک، دنباله،
دنباله رو عروس
باجناق هم ریش – هم زلف – ساق دوش
زنی که در شب زفاف دنبال عروس بخانه داماد رود، دنباله ترکی پساد (گویش بدخشی) زه ساگدوش: مرد (اسم) ینگه برای عروس بمنزله ساق دوش است برای داماد توضیح آنکه درقدیم شب عروسی مردی (یا دو مرد) جهاندیده وتجربه پرورده از دوستان داماد نزد اومی نشستند و وی را به وظایفی که برعهده داشت آشنا می ساختند وجزئیات اعمال شب زفاف رابدومی آموختند این مردان را ساق دوش می گفتند. برای عروس نیززنی (یازنانی) تعیین می شدند که وی رابه وظایفش آشناسازند و چنین زنی راینگه می گفتند