معنی ینگیجه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ینگیجه. [ی ِ ج َ / ج ِ] (اِخ) دهی است از دهستان ویسه ٔ بخش مریوان شهرستان سنندج، واقع در 15000گزی شمال باختری دژ شاهپور از طریق بردرشه، باختر دریاچه ٔ زریوار، با 150 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

ینگیجه. [ی ِ ج َ/ ج ِ] (اِخ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان، واقع در 20000گزی شمال باختری صحنه و 3000گزی خاور شوسه ٔ کرمانشاه به سنقر، با 420 تن سکنه. آب آن از رودخانه و کنگیرشاه است و بدانجا اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر