طراحی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
طراحی. [طَرْ را] (حامص) عمل و شغل طراح. بیرنگ گری. نقشه ریزی. نقشه بنائی را بر کاغذ، با حبر یا مداد و یا بر زمین با گچ و مانند آن کردن. نقاشی. (غیاث اللغات) (آنندراج).
طراحی. [طُ حی ی] (ع ص) سیرٌ طُراحی ٌ؛ سیر دور و دراز. (منتهی الارب) (آنندراج).
(~.) [ع - فا.] (حامص.) کاری که طراح انجام می دهد.
نمودارسازی
طرحریزی، مدلسازی، نقشهکشی، نگارگری، برنامهریزی
عمل و شغل طراح طرح افکنی نقشه ریزی، طرح نقاشی، شیوه ای از نقاشی که جنبه طرح آزمایشی و تمرینی دارد، ریختن طرح جامه ها.