لینت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
لینت. [ن َ] (ع اِمص) نرم گردیدن. نرم شدن. لین. لیان. نرمی. مقابل خشونت. لدانت. لدونت. سستی. مقابل صلابت، سختی. ملائمی. (غیاث): لینت عظام، لینت طبیعت. || روانی (در شکم). مقابل یبوست. خشکی: میوه ٔ پخته لینت بخشد.
- لینت مزاج، روانی آن.
فرهنگ معین
نرم گردیدن، نرم شدن، مجازاً روانی شکم، کارکرد شکم. [خوانش: (لِ نَ) [ع. لینه] (مص ل.)]
فرهنگ عمید
نرم شدن،
نرمی،
حل جدول
نرمی
مترادف و متضاد زبان فارسی
روانیسستی، نرمی،
(متضاد) صلابت
فرهنگ فارسی هوشیار
نرم شدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.