کنجکاوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کنجکاوی. [ک ُ] (حامص مرکب) تفحص و تلاش و دقت و غور و امعان. (غیاث) (آنندراج). تفحص دقیق. غوررسی. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ عمید
تفحص، غور، دقت،
مترادف و متضاد زبان فارسی
تتبع، تجسس، تدقیق، جستجو، خردهبینی، دقت، مداقه
فرهنگ فارسی هوشیار
تفحص دقیق غوررسی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.