معنی آراستن به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Adorn, Arrange, Array, Bedeck, Co-Ordinate, Coordinate, Deck, Decorate, Dispose, Dress, Embellish, Emblazon, Fix, Garnish, Groom, Invest, Marshal, Ornament, Polish, Range, Set, Slick, Spruce, Titivate, Trim
فارسی به ایتالیایی
decorazione
پیشنهادات کاربران
تعبیه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.