معنی اجرا به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Exercise, Conduct, Discharge, Enactment, Enforcement, Execution, Fulfilment, Fullfillment, Implementation, Performance, Rendering, Transaction
فارسی به عربی
اداء، اداره، اعدام، انجاز، تطبیق
فارسی به ایتالیایی
esecuzione
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.