معنی اجرا کردن به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Accomplish, Dispense, Enact, Execute, Fill, Fulfil, Fulfill, Implement, Perform
فارسی به عربی
اد، ادر، انطبق، مارس، نفذ، أداءُ
فارسی به ایتالیایی
eseguire
فارسی به آلمانی
Anlegen, Anwenden, Aufanbringen, Auflegen, Gelten, Umtun, Verwalten [verb], Zutreffen
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.