معنی اراستن به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به عربی
اجاص مجفف، اکس، ثوب، جمیل، جهز، حلیه، رتب، رتبه، شجاع، صور، طابق، طرز، عاده، عریس، مدی، مرتب، ملابس، نعمه، هاله
فارسی به آلمانی
Angewohnheit [noun], Anmut (f), Aufräumen, Backpflaume (f), Gewohnheit [noun], Gnade (f), Grazie (f), Ordentlich, Zustand [noun], Nett, Niedlich
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.