معنی اسباب به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Appliance, Applicator, Appointments, Article, Contraption, Device, Effects, Fitting, Implement, Tackle, Thing, Tool
فارسی به عربی
آله، اثاث، ادات، ترس، جهاز، شیء، عده، فخاخ، مقاله، ملابس
فارسی به آلمانی
Gang, Gerät (n), Getriebe [noun], Möbel (pl), Schaltung [noun], Werkzeug (n)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.