معنی استقرار به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Deployment, Disposition, Establishment

فارسی به عربی

ضع، موسسه، إحْلالٌ، اِرْتکازٌ، استتباب، استقرار

فارسی به ایتالیایی

installazione

فارسی به آلمانی

Einrichtung (f), Gründung (f), Setzen, Stellen

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر