معنی اشاره کردن‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Advert, Gesticulate, Hint, Indicate, Motion, Refer, Signal, Touch, Wave

فارسی به ترکی

işaret etmek, değinmek

فارسی به عربی

اشاره، تلمیح، حرکه، دس، دل علیه، لمح، مسکن، وکزه

فارسی به ایتالیایی

alludere

فارسی به آلمانی

Wohnsitz [noun], Antrag (m), Bewegung (f), Hinweis, Ratschlag [noun], Schild (n), Schwung (m), Tip, Unterschreiben, Zeichen (n)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر