معنی اندازه‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Amount, Dimension, Fit, Fitted, Footage, Gauge, Mass, Measure, Measurement, Quantity, Quantum, Scale, Size, Sized _, Volume, Worth, Proportions

فارسی به ترکی

ölçü

فارسی به عربی

اجراء، حجم، حد، صفقه، کمیه، متر، مدی، معظم، مقدار، مقیاس، موشر

فارسی به ایتالیایی

misura

taglia

dimensione

formato

quantità

فارسی به آلمانی

Begrenzen, Beschränken, Grenze (f), Gro.ssenorgnund [noun], Höchstgrenze (f), Obergrenze (f)

پیشنهادات کاربران

سایز

قاد

حد،مقدار،مقیاس،میزان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری