معنی برانگیختن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Abet, Arouse, Draw, Egg, Excite, Motivate, Foment, Goad, Incite, Irritate, Kindle, Pique, Prompt, Provoke, Quicken, Raise, Rouse, Spur, Stimulate, Stir

فارسی به ترکی

tahrik etmek

فارسی به عربی

اثر (مع الشد)، اجل، اغضب، حراره، حرض، حرض علیه، شغل، مریض، نبات القراص، استفزاز

فارسی به ایتالیایی

suscitare

فارسی به آلمانی

Eifer (m), Erhitzen, Erwärmen, Glut (f), Heizen, Hitze (f), Wärme (f), Helfen, Unterstu.tzen, Elend, Krank, Unwohl überdrüssig

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر