معنی برق به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Burnish, Electric, Electricity, Electro-, Galvanism, Mains, Polish, Power, Sheen, Shine, Sparkle, Thunderbolt, Twinkle
فارسی به ترکی
elektrik
فارسی به عربی
بریق، تالق، صقیل، قوه، کهرباء، لمعان
فارسی به آلمانی
Elektrizität (f), Strahlung [noun]
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.