معنی بی بند و بار به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Abandoned, Incontinent, Luxurious, Profligate, Wild, Dissipated, Dissolute, Fast, Immoderate, Irregular, Meretricious, Permissive, Riotous, Freewheeling, Promiscuous, Licentious, Wanton
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.