معنی تابع به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Ancillary, Citizen, Dependency, Dependent, Subject, Subordinate
فارسی به عربی
تابع، حادثه، رافد، صفه، مطیع، مواطن، وظیفه
فارسی به آلمانی
Aufgabe (f), Bürger (m), Funktion (f), Funktionieren, Staatsangehörige (m), Staatsbürger (m), Adjektiv (n), Adjektiv, Eigenschaftswort (n)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.