معنی تازه کار به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Amateur, Apprentice, Beginner, Fledgling, Fresh, Green Tumb, Greenhorn, Junior, Neophyte, New, Novice, Raw, Rookie, Tenderfoot, Tyro, Youngling

فارسی به عربی

لحم الخنزیر، مبتدی، مسدس

فارسی به ایتالیایی

principiante

esordiente

فارسی به آلمانی

Gekochte schinken, Schinken (m), Ural, Anfanger [noun]

پیشنهادات کاربران

نوکار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر