معنی تخت به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Bed, Even, Flat, Plane, Horizontal, Seat, Table, Tabular

فارسی به ترکی

taht

فارسی به عربی

اریکه، شقه، عرش، نعل

فارسی به آلمانی

Alleinig, Besohlen, Einzig, Seezunge, Sohle, Couch (n), Flach, Liege (f), Mietwohnung (f), Platt, Sofa (n), Überständig, Wohnung

پیشنهادات کاربران

سریر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر