معنی تدبیر به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Art, Circumspection, Contrivance, Counsel, Device, Devise, Diplomacy, Expediency, Expedient, Idea, Maneuver, Manoeuvre, Policy, Politics, Reason, Resourcefulness, Scheme, Strategy, Tact, Tactics, Wisdom

فارسی به عربی

تصمیم، جهاز، حیله، خطه، مستشار، مکیده، أجراءٌ

فارسی به آلمانی

Anschlag [noun]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر