معنی تیر به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Round, Arrow, Bar, Dart, Gunshot, Mast, Post, Shaft, Shot, Stake, Stalk, Stanchion, Standard, Timber, Upright

فارسی به ترکی

1) iran güneş takviminin dördüncü ayı tir 2) ok 3) kurşun, mermi, kazık

فارسی به عربی

حانه، خشب، دعامه، زیبق، ساریه، سجل الحسابات، طلق ناری، طلقه، عروه، عمود، مشبک، مقعد، موظفون، نبله

فارسی به ایتالیایی

palo

freccia

scure

پیشنهادات کاربران

کِلک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر