معنی جاری‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Current, Ongoing, Present-Day, Running, Runny, Sister-In-Law

فارسی به ترکی

elti

فارسی به عربی

ذهاب، رواسب طینیه، طیار

فارسی به ایتالیایی

corrente

فارسی به آلمانی

Funktionierend, Gehend, Geschwindigkeit (f), Sickern [verb], Weggehend, Aktuell, Gegenwärtig, Laufend, Momentan [adjective], Strom (m), Strömung (f)

پیشنهادات کاربران

هم عاروس، هم عروس

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر