معنی جمع کردن‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Accumulate, Add, Amass, Collect, Collection, Draw, Furl, Gather, Muster, Purse, Raise, Retract, Scrape, Strike, Summon

فارسی به ترکی

toplamak

فارسی به عربی

تجمع، حاسبه المراهنات، دبر، سل، شعبه مرجانیه، فی، کتله، مبلغ، مجموع، مجموع اجمالی، محفظه

استقطاب

فارسی به ایتالیایی

accumulare

radunare

فارسی به آلمانی

Beutel (m), Geldbeutel (m), Kassieren, Kollekte (f), Portemonnaie (f), Sammeln, Zusammenfassen, In

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر