معنی جوش‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Boil, Ebullition, Mastication, Pustule, Rash, Stigma, Weld, Wheal

فارسی به عربی

انفجار، انفعال، بثره، تدفق، ثرثره، خمیره، دفق، طفح، غلیان، لحام، لحیم

فارسی به ایتالیایی

acne

brufolo

foruncolo

فارسی به آلمانی

Ausbruch, Pickel (m), Ausschlag (m), Beule (f), Hastig, Kochen, Schwären (m), Sieden, Übereilt, Voreilig, Vorschnell, Waghalsig

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر