معنی خراب کردن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Botch, Cave, Destroy, Devastate, Mangle, Mess, Ruin, Unbalance, Unmake, Waste, Queer

فارسی به ترکی

harap etmek, yıkmak, bozmak

فارسی به عربی

اضعف، الغاء، امت، تدهور (فعل ماض)، حطام، حطم، خراب، خفیق، شوه، فاسد، فوضی، هدم، وحل

فارسی به ایتالیایی

abbattere

demolire

devastare

disfare

distruggere

guastare

rovinare

sciupare

sfasciare

فارسی به آلمانی

Ungebaut [verb], Verkommen, Wrack (n) [noun]

پیشنهادات کاربران

هدم

زیر و زبر کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری