معنی درنگ کردن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Tarry, Delay, Hesitate, Pause, Stop, Stopper

فارسی به عربی

تباطا، تریث، تلکا، دع

فارسی به ایتالیایی

esitare

فارسی به آلمانی

Einsetzen, Lassen, Vermieten, Zulassen

پیشنهادات کاربران

تانی

وقف

تامل

مکث کردن، دست نگه داشتن

توقف

مولیدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر