معنی دیر‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Abbey, Behindhand, Belated, Belatedly, Cloister, Convent, Late, Slow, Monastery, Nunnery, Overdue, Priory, Tardily, Tardy, Temple

فارسی به ترکی

geç

فارسی به عربی

بطیی، دیر، لمده طویله، متاخرا

فارسی به ایتالیایی

tardi

monastero

فارسی به آلمانی

Abtei, Spät, Verspätet, Kloster, Lang, Lange, Länge, Sehnen, Weit

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر