معنی ذاتی به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Built-In, Immanent, Inborn, Inbred, Innate, Internal, Intimate, Intrinsic, Native, Natural, Virtual

فارسی به عربی

اصلی، تناسبی، جوهری، حدسی، داخلی، طبیعی، عضوی، غریزی، فطری، کبیر

پیشنهادات کاربران

لدنى

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر