معنی ذره به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Atom, Atomic, Bit, Corpuscle, Dab, Dash, Dollop, Driblet, Drop, Fig, Flake, Gleam, Grain, Iota, Jot, Minuscule, Modicum, Morsel, Mote, Particle, Ray, Scintilla, Shade, Snatch, Soupçon, Speck, Tad, Taste, Thought, Tittle, Trace, Whit
فارسی به ترکی
zerre
فارسی به عربی
آس، حبوب، ذره، غبار، قصاصه، قطعه، نقطه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.