معنی راهنمایی کردن‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Conduct, Direct, Guide, Instruct, Lead, Show, Usher

فارسی به ترکی

kılavuzluk etmek, rehberlik etmek, yol göstermek

فارسی به عربی

دلیل، عجل مخصی، مر، منادی

فارسی به آلمانی

Anleiten, Anweisen, Auftragen, Einweisen, Führen, Lenken, Steuern, Stier, Unterrichten, Anleiten, Anleitung (f), Führung (f), Handbuch (n)

پیشنهادات کاربران

ارشاد

ارشاد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر