معنی رشته‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Branch, Daisy Chain, Fiber, Fibre, Ground, Line, Links, Progression, Rank, Series, Staple, Strand, String, Strip, Succession, Thread, Train, Web, Yarn, Yoke

فارسی به ترکی

dizi

فارسی به عربی

جناح، حقل، خط، خیط، رتبه، سلسله، شعیره، فرع، لیف، نسیج

فارسی به آلمانی

Ast (m), Feld [adjective], Feld [noun], Gewebe (n), Reihe (f), Springen, Verzweigen, Verzweigung (f), Zweig (m), Furche (f), Leine (f), Leitung (f), Linie (f), Zeile (f)

پیشنهادات کاربران

سلک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر