معنی زدن‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Affix, Beat, Blow, Bust, Clip, Clout, Cut, Dash, Deal, Delete, Dig, Hew, Excision, Knock, Lop, Nip, Omit, Pare, Pin, Poke, Poll, Prune, Pulsate, Rob, Send, Smash, Sock, Steal, Stick, Strike, Treat, Whip, Whisk

فارسی به ترکی

1) vurmak 2) dövmek 3) çalmak (kapı vs)

فارسی به عربی

ابتر، اثر، احقن، اصبح، اضرب، انجز، توه، دقه، ذبابه، ربطه، سدیم، شاب، شریحه، صفعه، صوت، ضربه، قطع، کدمه، لمس، مسرحیه، مسمار، مطرقه، نبته، نفوذ، وکزه

فارسی به ایتالیایی

sbattere

omettere

colpire

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر