معنی سابقه به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Acquaintance, Background, Past, Precedent, Record
فارسی به عربی
تاریخ، خلفیه، سجل، عمود، فکر، معرفه
فارسی به آلمانی
Aufnehmen, Aufzeichnen, Der/die bekannte, Eintragen, Geschichte (f), Vorgeschichte (f), Hintergrund
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.