معنی سر به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Apex, Bung, Cap, Cephalo-, Confidence, Crest, End, Height, Lid, Mouthpiece, Mystery, Nib, Point, Poll, Riddle, Sharp, Sir, Skull, Slick, Slide, Summit, Tip, Top, Vertex, Whisper

فارسی به ترکی

baş, kafa

فارسی به عربی

حاکم، حد اقصی، رییس، زهره، عصابه، فکر، قمه، لغز، نقطه، یافوخ

فارسی به ایتالیایی

testa

فارسی به آلمانی

Blühen, Blume (f), Chef (m), Haupt (m), Kopf (m), Leiter (m), Herrscher (m), Kabal [noun], Lineal (n)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر