معنی سرشت به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Character, Characteristic, Habitude, Heart, Humor, Instinct, Inwardness, Makeup Or Make-Up, Mold, Nature, Self, Temperament

فارسی به عربی

صنع، طبیعه، مزاج

فارسی به آلمانی

Anfertigen, Bilden herstellen, Bilden, Machen, Natur (f) [noun]

پیشنهادات کاربران

جوهره

ضمیر

ماهیت

نِهاد

شاکله

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر