معنی سفت‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Firm, Hard, Leathery, Tight, Rigid, Stiff, Tenacious, Tough, Unbending, Wooden

فارسی به ترکی

sıkı

فارسی به عربی

بشده، خرسانه، زمن، سمیک، شخص، شده، صلب، صوم، عنید، غیر مرن، قاسی، ماده مقلصه، مقرن، منشد جدا

فارسی به ایتالیایی

duro

sodo

فارسی به آلمانی

Fasten, Hart, Rabauke, Schnell, Schwer, Verknüpfte, Waschecht, Widerstandsfähig, Zäh, Fest, Knapp, Straff, Stramm

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر