معنی سفر به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Hegira, Journey, Run, Sally, Swing, Travel, Trip, Voyage

فارسی به عربی

بعثه، تجاره، جوله، حج، حلوی، خلیع، رحله، سفر، سفره

فارسی به ایتالیایی

viaggio

incursione

فارسی به آلمانی

Fahre (f), Geschäft (n), Gewerbe (f), Handel (m), Handeln, Markt (m), Reise (f), Reisen

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر