معنی سنجیدن به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Assay, Assess, Balance, Evaluate, Examine, Gauge, Judge, Measure, Ponder, Quantify, Rate, Test, Time, Weigh
فارسی به عربی
تامل، تجربه، زن، قیم، متر، متعمد، محاوله، مقاله
فارسی به آلمانی
Probieren [verb], Versuchen, Wiegen
پیشنهادات کاربران
سختن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.