معنی سیما به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Air, Aspect, Bearing, Complexion, Countenance, Face, Facet, Features, Image, Lineament, Look, Physiognomy, Semblance, Surface, Visage
فارسی به عربی
حاجب، سمت، ظهور، هواء، هیئه
فارسی به آلمانی
Auslüften, Erscheinung, Luft (f), Luft [noun], Lüften
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.