معنی شتاب به انگلیسی و سایر زبان ها
فارسی به انگلیسی
Acceleration, Dispatch, Expedition, Haste, Hastiness, Headiness, Hurry, Pickup, Rashness, Rush, Swiftness, Tempo, Whirl, Dash
فارسی به عربی
ارسالیه، استعجال، تعجیل، ذرائع، ذریعه، زحام، عجله، متر
فارسی به آلمانی
Beeilen, Beeilung (f), Eile (f), Eile (f), Eilen, Hast (f), Beschleunigung
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.