معنی شغل‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Berth, Billet, Business, Calling, Career, Collar_, Employment, Job, Line, Métier, Occupation, Office, Place, Position, Post, Profession, Pursuit, Situation, Vocation, Walk, Work

فارسی به ترکی

iş, meslek

فارسی به عربی

استخدام، برید، تجاره، شغل، عمل، مهنه

فارسی به ایتالیایی

occupazione

professione

mestiere

carriera

فارسی به آلمانی

Absenden, Anschlagen, Arbeit, Geschäft (n), Gewerbe (f), Handel (m), Handeln, Markt (m), Pfahl (m), Pfosten, Post (f), Posten

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر